سونو قلب
٢٤/٢/٩٢روز سه شنبه بابابایی رفتیم کلینیک ابن سینا همونجا که ازقبل تحت نظرشون بودم تمام این روزا از دلشوره اینکه نکنه قلبت تشکیل نشه شب و روز نداشتم روز قبلش با مدیرم حرف زدم و به اون هم گفتم اونم خوشحال شدو امروز مرخصی گرفتم نوبتمون شد خوابیدم رو تخت ضربان قلبم کل بدنمو تکون میداد دکترشما رو دید گفت همه چی خوبه قلبش تشکیل شده جاش خوبه و بارداری خوبیه قلبتو نشونم داد یه نقطه که خاموش و روشن میشد عالی بود گریه ام گرفته بود همش خداروشکرمیکردم بابایی هم خیلی خوشحال بود دکترامپول داد برای حفظ بارداری و قرار شد یه روز درمیون امپول بزنم از همون امپول پروژسترون ها که موقع میکرو میزدم بعدش رفتیم بابا منو گذاشت خونه م...
نویسنده :
مامان وبابا
15:34